اینم عکسای مربوط به خرچنگ                                                                                                        

                      

 

               

 

يك غروب سرد زمستاني است،خورشيد كم كم در افق ناپديد مي شود و آسمان رنگ آبي تيره اي به خود مي گيرد و ستاره هاي پاييزي و زمستاني كم كم بر روي گنبد لاجوردي آسمان پديددار مي شود، در سمت شرق ستاره آبي رنگ شباهنگ سر از افق بيرون آورده و همچون الماسي درخشان در زمينه اي آبي رنگ مي درخشد. در شمال غربي اين ستاره، رديفي از ستاره هاي تقريباً هم قدر ديده ميشود و رصدگران را به تماشاي زيبايي هاي آسمان شب فرا مي خوانند. كم كم سپهر لاجورد گون در تاريكي وصف ناپذيري فرو مي رود ، در حالي كه همه ستاره هاي آسمان زمستان سر از افق بيرون آورده اند و با نقش و نگارهاي زيبايي پهنه آسمان را آراسته اند.
در اين هنگام اگر به سمت جنوب نگاه كنيد اطراف همان سه ستاره روشن(كمربند شكارچي) كه خط استواي آسمان را نشان مي دهند، مستطيلي بزرگ متشكل از ستاره هايي رنگارنگ مي بينيد، كه شكل بدن شكارچي را در ذهن تداعي مي كنند. اگر از وسط ضلع بالايي اين مستطيل خطي فرضي بكشيد به ستاره اي درخشان مي رسيد كه با رنگ زرد خود از قدر .۱ در آسمان مي درخشد،  اين ستاره كه سروش (عيّوق) نام دارد، درخشانترين ستاره صورت فلكي ارابه ران است. اگر دقت كنيد كمي بالاتر از ضلع بالايي بدن شكارچي مجموعه تقريباً محوي از ستاره هايي را مي بينيد كه تشكيل مثلث كوچكي به نام راس الجوزا را داده اند كه نماد سر شكارچي است. درخشانترين ستاره صورت فلكي شكارچي، ابط الجوزا ستاره اي است با رنگ نارنجي مايل به قرمز كه از ما فاصله اي در حدود ۴۳۰ سال نوري دارد و به عنوان نزديكترين ستاره اين صورت فلكي به خورشيد شناخته مي شود. اگر از اين ستاره به سمت شرق حركت كنيد به ستاره زيباي شعراي شامي مي رسيد واگر از شعراي شامي به سمت شمال حركت كنيد، مي توانيد جفت ستاره كاستور و پلوكس را ببينيد.
اما ستاره اي كه در سمت راست و بالاي اين مستطيل قرار دارد از لحاظ درخشندگي سومين ستاره اين صورت فلكي است و اگر از اين ستاره به سمت شمال غرب خطي بكشيد مي توانيد ستاره سرخ فام دبران را ببينيد كه در ميان خوشه ستاره اي قلايص همچون ياقوتي زيبا مي درخشد. در سمت راست اين ستاره زيباترين خوشه ستاره اي اسمان جا خوش كرده است، جرمي كه در همه ابزارهاي رصدي و همچنين با چشم غير مسلح به زيبايي مي درخشد در حالي كه رازهاي نهفته زيادي را درونش پنهان كرده است.
ستاره زيبايي در سمت غربي ضلع پاييني مستطيل شكارچي قرار دارد كه به عنوان پاي شكارچي شناخته ميشود، ستاره اي به رنگ آبي-سفيد كه در نقشه ها با نام بتا شكارچي آورده شده، در حالي كه درخشندگي آلفا شكارچي كه ستاره اي متغير است در حالت ميانگين كم تر از اين ستاره است.
رجل الجبار(بتا شكارچي) از قدر .۲ خود ستاره دوتايي بسيار زيبايي است كه همدمي از قدر ۹ به رنگ آبي دارد و رصدگران تيزبين با تلسكوپهاي آماتوري متوسط، مثلاً بازتابي ۵ اينچ، حتي در آلودگي نوري شهرها آن را در فاصله ۹.۵ ثانيه قوسي از همدمش مي بينند.
 
اما باز هم سراغ كمربند شكارچي برويم، مجموعه اي از سه ستاره بارز هر كدام از قدر حدود ۲ كه به ترتيب از غرب به شرق با نام هاي دلتا، اپسيلون و زتا شناخته مي شوند. ستاره دلتاي شكارچي، ستاره اي دوتايي است كه همدم آنرا از قدر ۷ حتي در ابزارهاي كوچك نيز مي توانيد ببينيد. درست در سمت جنوب ستاره زتا شكارچي نواري از سحابي به نام IC ۴۳۴ وجود دارد، در سر اين نوار سحابي تاريك كله اسبي قرار دارد كه با تلسكوپهاي آماتوري به صورت مستقيم قابل رويت نيست، ولي مي توانيد اين سحابي را به همراه سحابي شعله در تراشه هاي سي سي دي ثبت كنيد.

اگر به سمت غرب اين سحابي(به اندازه عرض سحابي) و جنوب زتا نگاه كنيد، ستاره اي از قدر ۴ را مي بينيد كه حتي با چشم غير مسلح نيز به آساني ديده مي شود، ولي اگر با يك تلسكوپ كوچك به اين ستاره نگاه كنيد منظره شگفت انگيزي را مي بينيد، ۳ ستاره در كنار يكديگر كه شبيه منظومه اي جالب در فضا هستند.
شمال ستاره زتا شكارچي خاستگاه يك سحابي بازتابي با نام M۷۸ مي باشد كه در تلسكوپ شباهت زيادي به يك دنباله دار دارد.
اما معروفترين جرم غير ستاره اي شكارچي، سحابي باشكوهي است، كه حتي در شهرهاي بزرگ نيز به صورت ستاره اي مه آلود در جنوب كمربند جبار ديده مي شود و در داستان ها خنجر شكارچي معرفي شده است؛ جرمي كه در ابزارهاي كوچك و متوسط بازوهاي درخشان و زيباي خود را به نمايش مي گذارد.
اين جرم يك زايشگاه ستاره اي است! محدوده اي در فضا كه ستاره هايي جديد در آن متولد مي شوند.
 

اگر دقت كنيد، در شمال اين سحابي، سحابي كوچك ديگري مي يابيد كه با نام M۴۳ شناخته مي شود؛ همچنين در شمال M۴۳ يا چسبيده به آن رديفي تسبيح مانند از ستاره هاي ريز مي بينيد كه من اين خوشه ستاره اي باز را به نمونه كوچك شده برساوش! تشبيه مي كنم، خوشه اي با نام NGC ۱۹۸۱ كه از نظر من شايد زيباترين خوشه آسمان زمستان باشد!
اما اگر ابزاري با توان تفكيك مناسب داشته باشيد، به سراغ چهار ستاره روشن داخل M۴۲ برويد و از ديدن ذوزنقه جبار لذت ببريد.
صورت فلكي شكارچي تنها يكي از صور فلكي زيباي آسمان زمستان است كه با داشتن انواع جرم سماوي(ستاره هاي متغير، دوتايي، سحابي، خوشه ستاره اي و...) مي تواند ميزبان رصدگران آسمان شب در شبهاي رصدي باشد.
 
 
                                    با تشکر از جناب آقای حامد پور خرسند و http://nojum.ir

بازم سلام

ببخشید که خیلی دیر آپ کردم ولی سعی کردم این دفعه یه سری تغییر ایجاد کنم

این دفعه در مورد سحابی خرجنگ یه چیزایی نوشتم

منتظر نظراتون هستم

 

  

اینم یه سری عکس از سحابی بسیار زیبای جبار

                  

                    

 

                                             

 

                  

 

 

 

نحوه شناسايي جبار درآسمان

 

جبار از صورفلكي زمستاني است. بنابراين يك شب زمستاني با آسماني صاف درافق جنوبي اولين شرط براي يافتن جبار محسوب مي شود.

اولين قدم براي پيدا كردن جبار درآسمان يافتن كمربند جبار است. براي اين كار بايد از طرز قرار گرفتن ستارگان كمربند و روشنايي آنها نسبت به هم آگاهي داشت.

ستارگان كمربند جبار سه ستاره تقريبا هم رنگ وهم قدر هستند كه خطي ظاهراٌ راست را درآسمان به وجود مي آورند.

اين خط فرضي نسبت به ساعت رصد آن زواياي مختلفي با افق مي سازد. پس با ايستادن رو به افق جنوبي وآگاهي از جزييات ذكر شده درباره ستارگان كمربند مي توان كمربند جبار را يافت كه با ارتفاع از سطح افق قرار گرفته است.

كمي بالاتر از كمربند جبار ابط الجوزا به دليل درخشندگي ظاهري بالا و رنگ مايل به نارنجي خود از باقي ستارگان محدوده متمايز است.

اگر امتدادي را كه از كمربند جبار به ابط الجوزا منتهي شد تقريباٌ به همان اندازه به سمت پايين ادامه دهيم به رجل الجبار خواهيم رسيد كه با رنگ سفيد خود از درخشانترين ستارگان آسمان است.

شناسايي اين پنج عضو از صورت فلكي جبار مقدمه اي بر شناخت كلي از اين صورت فلكي خواهد بود.

 

اجرام غيرستاره اي در محدوده جبار

 

42M (Great Nebula): سحابي بزرگ درخشانترين و واضح ترين سحابي نشري و از مهمترين اجرام غير ستاره اي آسمان است. در فهرست مسيه از سحابي بزرگ با نام  42M  ياد شده است. اين سحابي با گستردگي خطي يك درجه ( دوبرابر قطر ماه ) و گستردگي سطحي چهار برابر گستردگي سطحي ماه پهنه قابل ملاحظه اي ازآسمان را پوشانده است.

سحابي بزرگ از ابري متشكل از غبار كيهاني تشكيل شده كه به دليل دارا بودن منبع عظيمي از هيدروژن زادگاه ستارگان محسوب مي شود.

ستاره  1Oriاز صورت فلكي جبار تقريبا در مركز سحابي قرار دارد و در بزرگ نمايي هاي معمول در نجوم آماتوري به طور مشخص در پوشش مه آلود سحابي قرار گرفته است. اين ستاره از عوامل روشنايي سحابي بزرگ شناخته مي شود.

1Ori در واقع در كنار خود سه ستاره ديگر دارد كه يك سيستم چهارتايي با نامهاي A 1 وB 1 و C 1 وِ D 1 را تشكيل مي دهند. علاوه بر ستاره هاي ذكر شده 1Ori همدمي با نام 2Ori دارد. نهايتاٌ با بزرگ نمايي بيشتر و در يك ميدان بسته مجموع هفت ستاره در پهنه سحابي ديده مي شوند.

 

بي شك جبار زيبا ترين و با شكوه ترين صورت فلكي آسمان زمستان است. شكل ساده آن با چهار ستاره در كناره و سه ستاره در مركز به راحتي قابل تشخيص است. سه ستاره مركزي با قرار گرفتن در كنارهم خطي فرضي در آسمان به وجود آورده و چهار ستاره كناره آنها را احاطه كرده اند. هيچ صورت فلكي ديگري در آسمان به اندازه جبار ستاره نوراني ندارد.

جبا ر در يك نگاه

 

بي شك جبار زيبا ترين و با شكوه ترين صورت فلكي آسمان زمستان است. شكل ساده آن با چهار ستاره در كناره و سه ستاره در مركز به راحتي قابل تشخيص است.

سه ستاره مركزي با قرار گرفتن در كنارهم خطي فرضي در آسمان به وجود آورده و چهار ستاره كناره آنها را احاطه كرده اند.

هيچ صورت فلكي ديگري در آسمان به اندازه جبار ستاره نوراني ندارد.

مقايسه دو ستاره پر نور اين صورت فلكي يعني ابط الجوزاو رجل الجبارنيز در نوع خود جالب توجه است.

ابط الجوزا با رنگ مايل به نارنجي خود يك ابرغول سرخ است كه سطحي سردتر از رجل الجبار دارد ودليل تفاوت رنگ اين دو از نارنجي به سفيد مايل به آبي نيز همين تضاد موجود در دماي سطحي آنهاست.

ابط الجوزا يك متغير نا منظم است و براي آن دوره تناوب خاصي نمي توان قائل شد. تغييرات قدر آن از 4/0 تا 3/1 مي با شد. اين ستاره طي هر ضربان در نوار نا پا يداري قطرش از300 تا 400 برابر خورشيد تغيير مي كند.

رجل الجبار نيز هفتمين ستاره پرنور آسمان و نوراني ترين ستاره صورت فلكي محسوب مي شود كه به همراه همدم قدر هفتم

خود دوگانه اي جالب توجه است. اين ستاره با قدر 15/0 هفتمين ستاره نوراني آسمان است.

 

 جالبه بدونین هر کدوم از این صور افسانه هایی قدیمی و جالبی هم دارن که خوندنیه که اونا رو براتون می ذارم

 

جبار در افسانه ها

طبق افسانه ihd یونانی  اریون پسر Poseidon خدای دريا و Euryale دختر شاه Crete بود.خدای دريا به او قدرت داد تا بتواند بر روی آب راه برود. در اديسه ی هومر او را يک شکارچی بزرگ که با يک چماق برنزی مسلح است توصيف کرده است. در آسمان دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوجک(Canis Major and Canis Minor) او را تعقيب ميکنند.در جزيره Chios اريون سعی در عشقبازی با Merope دختر شاه Oenopion را داشت ولی موفق نشد. يک شب وقتی که Merope شراب نوشيده بود سعی کرد که او را بدزدد. برای تنبيه او شاه دستور داد که چشمهای او را در بياورند و او را از جزيره بيرون کرد. او به سمت شمال به طرف جزيره ی Lemnos به راه افتاد و در آن جزيره Hephaestus يکی از دستيارهای خود را( Cedalion) به او داد تا نقش چشم او را بازی کند. او به طرف شرق جايی که خورشيد طلوع ميکند حرکت کرد به اميد اينکه طبق گفته یکی از خدایان چشمهای او شفا پيدا کند. و البته با طلوع خورشيد چشمهای او به طرز معجزه آسايی خوب شد.اریون با ستاره های Pleiades (خوشه پروین) که در صورت فلکی گاو نر قرار دارند مرتبط است.Pleiades هفت خواهر بودند که دخترAtlas وPleione بودند. طبق یک داستان اریون عاشق Pleiades شد و آنها را تعقیب کرد زیوس آنها را دزدید و در اسمان قرار داد.. جایی که هر شب اریون به دنبال آنها هست.

داستان مرگ اریون ب
سيا
ر متضاد هست.Aratus, Eratosthenes و Hyginus عقیده داشتند که عقرب در این داستان نقشی داشته است.روزی اریون لاف زد که بزرگتین شکارچی هست و این خبر به گوش خدای شکارArtemis و Leto مادر الهه شکار رسید. او میگفت که میتواند هر غولی را بر روی زمین بکشد. از این حرف زمین شروع به لرزیدن کرد و شکافی از زمین بیرون آمد که از این شکاف این عقرب(صورت فلکی Scorpius و یا کژدم) بیرون آمد و اریون را نیش زد . ولی طبق گفته Aratus اریون سعی داشت الهه ماه و شکار را بدزدد و این الهی باعث لرزش زمین و بیرون آمدن عقرب شد.طبق گفته ی Ovid اریون هنگام نجات Leto از دست این عقرب کشته شد.در این داستانها اریون و عقرب در دو حهت مخالف در آسمان قرار دارند و زمانی که عقرب در شرق طلوع میکند اریون به غرب فرار میکند. اریون بیچاره هنوز از گزیده شدن توسط عقرب میترسد.

 

امروز می خوام یه کم راجع به صورت های فلکی توضیح بدم و کم کم اونا رو معرفی کنم به نظر خودم که خیلی جالبه اگه وقت کردی حتما بخون و نظرتم بگو

 

صورت فلکی چیست؟

اگر در شبی صاف  به آسمان بنگرید بی شک از درخشش  چشم نواز ستارگان لذت خواهید برد.  هزاران سال پیش هم بشر از دیدن آسمان لذت می برده ( به طور یقین آسمان پیشینیان بسیار پر ستاره تر بوده ! ) شاید در نظر اول ستارگان آسمان مجموعه ای پراکنده از ستارگان به نظر برسند. اما با کمی دقت می توان اشکال زیبایی را با متصل کردن ستاره ها به هم با خطوطی فرضی در آسمان ترسیم کرد.  درحدود 4500 سال  قبل، مردم شرق مدیترانه شروع به  تقسیم بندی آسمان با نقش های خیالی کردنداین اشکال نام خدایان، الهه ها، قهرمانان و جانوران را دارند.

تا زمان بطلمیوس، ستاره شناس یونانی الاصل اسکندرانی که حدود 150  سال بعد ازمیلاد می زیست، تعداد صورفلکی شناخته شده 48 مورد بود. امروز 88 صورت فلکی شناخته شده  که هریک محدوده ی مشخصی درآسمان دارند. به طوری که تمام آسمان با این صورت های فلکی پوشیده  می شود. با این که ستارگان یک صورت خاص از نظر ما شکل خاصی را در آسمان می سازند، اما در واقع این ستارگان هیچ ربطی به هم  ندارند  و چندین سال  نوری از هم  فاصله دارند و اگر از سمتی دیگردر آسمان  ( جایی خارج از منظومه ی شمسی )  به آن ها  بنگریم به شکلی  دیگر  دیده خواهند شد. ستارگان  حرکت بسیار  آهسته ای در آسمان  دارند (  به دلیل دوری  بسیار آن ها  حرکت سریع   آن ها  آهسته به نظر می رسد )  این حرکت باعث می شود که در طی هزاران  سال شکل  ظاهری  صورت های فلکی عوض شود. اما درطول عمر یک انسان این تغییرات بسیار نامحسوس است. درقدیم ازرصد صور فلکی برای جهت یابی وتعیین فصول و به طور کلی زمان یابی استفاده می کردند.          


برای شناخت درست صور فلکی باید:

کار رصد را همراه با مطالعه ی در مورد آنها انجام دهیم تا موقعیت هر صورت را نسبت به بقیه و به طور خاص  بدانیم.            

در مورد هر صورت ستاره ها و اجرام غیر ستاره ای  بشناسیم.

قدر، رنگ، دما و... را در مورد ستارگان  تا حدی بدانیم.

از همه مهمتر بعد از شناخت مقدماتی صور فلکی چند ضلعی های مخصوص هر فصل را بشناسیم.      

كشف سياره فراخورشيدي ديگر

با استفاده از تكنيك گذر سيارات از مقابل خورشيد ، سياره فرا خورشيدي ديگري كشف شد .

اخترشناسان تا كنون موفق به كشف بيش از صد سياره فراخورشيدي شده اند. تقريبا در اكثر موارد فاصله سياره تا ستاره و دوره تناوب اين سيارات مشخص شده است اما درمورد جرم آنها تنها محدوده هايي پيش بيني شده است و تعيين جرم دقيق آنها با دقتي مناسب مقدور نيست. علت اين امر در آنجا است كه در روشهاي معمول، كشف سياره فراخورشيدي بر اساس رصد و ثبت تغييرات سرعت ستاره مادر انجام مي شود. اين تغييرات يكي از نتايج اثرات گرانشي سياره بر مدار ستاره مادر است اما ازآنجا كه ممكن است عوامل ديگري نيز در تغييرات اين سرعت ستاره اي نقش ايفا كند تعيين جرم دقيق سياره ممكن نيست.

اما تا كنون در كشف سيارات فراخورشيدي از روشي استفاده شده است كه مي تواند اطلاعات بيشتري از سياره را در اختيار ما قرار دهد.در اين روش هنگامي كه سياره فراخورشيدي از مقابل قرص ستاره مادر گذر مي كند تغييراتي كه در منحني نوري و همچنين طيف ستاره به وجود مي ايد محاسبه شده و از طريق آن نه تنها وجود سياره فراخورشيدي بلكه عناصر جو آن و جرم آن نيز تعيين مي گردد. اين روش با وجود محاسن فراوانش نقصي اساسي دارد . با كمك اين روش قوي (كه حتي دانشمندان اميدوارند با كمك آن و ابزارهاي بزرگ، سيارات زمين مانند فرا خورشيدي را كشف كنند) تنها مي توان سياراتي را كشف كرد كه از ديد ناظر زميني داراي گذر باشد. يعني صفحه مداري آن از ديد زمينيان از ميان قرص ستاره مادر بگذرد.

اخيرا گروهي از اخترشناسان آلماني موفق به كشف سومين سياره فرا خورشيدي با اين روش شده اند. آنها اين سياره را حول ستاره اي موسوم به OGL-TR3 يافته اند. اين سياره كه تنها اندكي از مشتري بزرگتر است تنها نيمي از جرم مشتري را دارد و هر 5/28 ساعت يكبار از مقابل قرص خورشيد عبور مي كند .ستاره ماد راين سياره ستاره اي معمولي و شبيه به خورشيد است و فاصله آن با سياره غول پيكرشتنها 5/3 ميليون كيلومتر است.به خاطر نزديكي زياد اين سياره كه با كمك طيف نگار تلسكوپ 2/8 متري VLT كشف شده است، به ستاره اصلي دماي جو آن به 2000 درجه مي رسد و عملا جو آن در مجاورت گرماي سياره در حال تبخير شدن است. يلفتن ين گونه سيارات اين اميد را ايجاد كرده است كه با كمك گرفتن از سيستمهاي اپتيك سازگار و تكميل تداخل سنجي تلسكوپهاي VLT و با استفاده ازاين تكنيك سيارات احتمالي زمين مانند فرا خورشيدي نيز در آينده اي دور كشف شوند.

منبع :www.nojum.ir

سلام به همه ي دوستان خوبم كه تو اين مدت لطف كردن و به من سر زدن و نظر دادن واقعا از همهتون ممنونم

بايد منو ببخشيد كه مدت خيلي زياده كه آپ نشدم بالاخره سال نو و عيد و دردسراي خودش . راستي سال نو همهتون مبارك اميدوارم سال خوبي براي همهتون باشه .

من نظراي شما عزيزي رو تازه خوندم از همهتمون تشكر مي كنم بين نظراتون نظر عليرضا جالب بود البته هر چند درست و كامل متوجه منظوش نشدم ولي تا همون حدي كه فهميدم مي خوام روشنش كنم

اين وبلاگ وبلاگ تخصصي نجوم نيست چون اصلا گرايش من نجوم نيست فقط به يه سري از مسائل نجومي كه علاقه مند بودم  راجع به اونها در همين حدي كه مي بينيد تحقيق كردم و اينجا گذاشتم تا اونايي كه مثل خودم به اين علم علاقه دارن در حد خيلي ابتدايي يه سري اطلاعاتي رو در اين زمينه بدونن .  

راستي دوست عزيز تو اين وبلاگ هر كسي مي تونه اون جوري كه دلش مي خواد نظر بده درست مثل خودت و به هيچ كس اين اجازه رو نمي دم كه راجع به نطراي ديگرون( چه خوب چه بد) نظر بده . اونا رو زير سؤال ببره يا به اونا توهين كنه .

بازم ازت ممنونم كه به من سر زدي و وقت گذاشتي و نظر دادي .

از همه ي شما ممنونم

 

مقدمه

در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که مابین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. برای مقایسه می‌توان آنرا با تعداد اتمهای موجود در هوا بر روی زمین و در سطج دریا برابر 10 در هر اینچ مکعب است، مقایسه کرد. سحابی ، ابر یا هر چیز دیگری است که از گرد و غبار و گاز میان ستاره‌ای تشکیل شده است. سحابیهای تابان ابرهایی گازی هستند که به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند.
img/daneshnameh_up/9/93/Sahabi.jpg
 
 
 




بعضی از سحابیها تاریک بوده و تنها هنگامی که مانع عبور نور ستارگان یا سحابیهای تابان پشتشان می‌شوند، می‌توان آنها را دید. خیلی چیزهایی که زمانی سحابی نامیده می‌شدند، از نو طبقه بندی شده‌اند. در قرنهای پیشین این اشیاء در نظر ستاره شناسان ساختارهای ابر مانند مه آلود بودند، ولی بعدا ستاره شناسان با بهبود تلسکوپها توانستند این به ظاهر سحابیها را به عنوان کهکشان یا خوشه‌های ستاره‌ای شناسایی کنند.

سحابیهای تاریک

سحابی تاریک ابری از گرد و غبار و گاز است که گازش نور میدانهای ستارگان یا سحابیهای تابان پشت سرش را که از این ابر می‌گذرند، جذب می‌کند. سحابیهای تاریک ، که به سحابیهای جذبی نیز معروفند، هیچ تشعشعی از خود ندارند، ولی ممکن است نورهای جذب شده را به شکل امواج رادیویی یا انرژی مادون قرمز دوباره بتابانند. شاید جرم سحابیهای تاریک چندین هزار بار از جرم خورشید بیشتر باشد. اگر یک سحابی به اندازه کافی جرم داشته باشد، در نقطه‌ای از زمان موادش فشرده شده و تبدیل به ستاره می‌شود. شاید سپس سحابی تاریک با ستارگان جوان گرم حرارت ببیند و به سحابی نشری درخشانی تبدیل شود.

سحابیهای سیاره‌ای

ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لایه‌های گازی بیرونی شان را به دور می‌اندازند. این لایه‌ها پوسته منبسط شونده‌ای از گازهای تابان را تشکیل می‌دهند که سحابی سیاره‌ای نامیده می‌شوند. علت این نامگذاری این است که ویلیام هرشل ، منجم آلمانی الاصل (1822 - 1783) ، تصور کرد که این پوسته‌ها شبیه سیاره‌اند. شاید از دید ناظر زمینی ، این پوسته گازی به شکل ساعت شنی ، حباب یا حلقه به نظر آید. این سحابی با سرعت تقریبی 20 کیلومتر (12 مایل) در ثانیه رو به بیرون حرکت می‌کند و بعد از 35 هزار سال در محیط میان ستاره‌ای پراکنده خواهد شد.

img/daneshnameh_up/7/77/Sahabisayarei.jpg
سحابی دمبلی
این تصویر کامپیوتری ، سحابی‌ای را به
شکل ساعت شنی نشان می‌دهد که از
گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است.

امواج انفجاری

موجهای ضربه ای انفجار ابر نواختر با سرعت هزاران کیلومتر در ثانیه در محیط میان ستاره‌ای سیر می‌کنند. این موجهای ضربه‌ای مواد میان ستاره‌ای را آشفته می‌کنند و شاید فرآیند فرو ریزش گرانشی را که سرانجام باعث تشکیل ستارگان در ابرهای میان ستاره‌ای می‌شود، آغاز می‌کنند. از هنگام اختراع تلسکوپ ، هیچ ابر نواختری در کهکشان ما کشف نشده است. اگر ابر نواختری بوجود می‌آمد، تا چندین ماه ، در آسمان به تابناکی ماه می‌درخشید. اگر آن ابر نواختر فرضی به زمین بسیار نزدیک می‌بود، می‌توانست جو زمین را منهدم کند.

سحابیهای تابان

دو نوع سحابی تابان وجود دارد: نشری و بازتابی ، که هر دو با تولد ستاره ارتباط دارند. گازهای سحابی نشری عمدتا در بخش قرمز یا سبز طیف می‌تابند، زیرا با حرارت ستارگان جوان گرم درون سحابی گرم شده‌اند. غبار سحابی ، نور ستارگان جوان داخل و اطراف سحابی بازتابی را پراکنده می‌کند. دو نوع سحابی تابان دیگر نیز وجود دارند: بقایای ابر نواختری و سحابیهای سیاره‌ای. هر دو اینها از مواد دفع شده ستارگان در حال مرگ تشکیل شده‌اند.
img/daneshnameh_up/5/51/Sahabitaban.jpg
سحابی سه شاخه
این سحابی ترکیبی عجیب از یک
سحابی نشری صورتی و یک سحابی
بازتابی آبی است.

بقایای ابر نواختری

هنگامی که ستاره بصورت ابرنواختر منفجر می‌شود، لایه‌های گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان ، متلاشی شده و با سرعت از هسته‌اش فاصله می‌گیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود می‌شود. تقریبا 90 درصد ته مانده‌ها کم و بیش کروی‌اند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی می‌شوند تا انبوهی از شعله‌های گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی ، پالسارها (ستاره‌های تپنده) شناسایی شده‌اند.

سحابی انکساری

در سحابی انکساری ذرات غبار نور را منعکس نمی‌کنند، بلکه متواری می‌کنند. نور قرمز می‌تواند آسانتر از نور آبی از ابر غبار بگذرد، پس نور آبی بیشتر پراکنده می‌شود، این امر موجب آبی شدن آن ابر می‌شود. همین خاصیت باعث آبی به نظر آمدن آسمان از زمین می‌شود. ذرات غبار نور خورشید را در جو شدیدا پراکنده می‌کنند و در مسیرهایی به جز سمت خورشید ، ناظر آسمان عمدتا نور آبی پراکنده می‌بیند.

سحابیهای خارج کهکشانی

آنچه به نام سحابیهای خارج کهکشانی نامیده می‌شود توده‌های عظیم و پیوسته گازی نیست، بلکه مجموعه‌ای است از ستارگانی شبیه ستارگان کهکشان ، رصدهای انجام شده نشان می‌دهد خاصیت طیفی نوری که از این سحابیها صادر می‌شود، بسیار شبیه به نوری است که از خورشید خود ما خارج می‌گردد. بنابراین درجه حرارت متناظر با چنین صدور نوری نمی‌تواند با درجه حرارت سطحی خورشید اختلاف فراوان داشته باشد و این درجه حرارت بایستی به چند هزار درجه برسد. اگر این سحابیها واقعا توده‌های غول پیکر گاز پیوسته‌ای بودند که درجه حرارت سطحی آنها همان درجه حرارت سطحی خورشید بود، ناچار می‌بایستی نوری که از آنها صادر می‌شود با وسعت سطح یعنی با مربع یکی از ابعاد آنها متناسب باشد.
چون قطر متوسط این سحابیها بیلیون بیلیون بار بزرگتر از خورشید است، باید چنان انتظار داشته باشیم که نورانیت کلی آنها بیلیون بیلیون برابر بزرگتر از نورانیت خورشید باشد. ولی نورانیت فعلی
سحابی امرأه المسلسله بسیار کوچکتر از این اندازه است و از 1.7 بیلیون برابر نورانیت خورشید تجاوز نمی‌کند. نور از تمام سطح سحابی صادر نمی‌شود بلکه از عده زیادی از لکه‌های کوچک روشن بر می‌خیزد که مجموع کلی سطح آنها به سختی با یک بلیونیوم تمام سطح سحابی برابری می‌کند. این همان چیزی است که باید از سحابیهایی انتظار داشته باشیم که از ستارگان متعارفی جدا جدا از یکدیگر ساخته شده‌اند. 
                                                                                بر گرفته از دانشنامه